Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Uspace.ir)
💥 درباره اثر تقدم (Primacy Effect)
وقتی به مشتری چند محصول را معرفی می کنید و او فرصت کمی برای تصمیم گیری دارد، به احتمال زیاد محصولی را انتخاب می کند که اول به او نشان داده اید.
در بازاریابی به این پدیده، اثر تقدم می گویند.
محققین دانشگاه هاروارد تحقیقاتی را با دو محصول با ظاهر یکسان اما برندهای متفاوت در فروش حضوری انجام دادند:
1⃣ وقتی به فرد فرصت نمی دهید تا تصمیم بگیرد، محصول اول را انتخاب می کند.
2⃣ اما اگر مشتریان زمان کافی برای انتخاب و تصمیم گیری در اختیار داشته باشند، احتمال انتخاب شدن هر دو محصول یکسان است.
اگر چند محصول به مخاطب نشان دهید،
او محصولی را که اول دیده به عنوان مرجع در نظر می گیرد و در ادامه، ویژگی های سایر محصولات پیشنهادی شما را با آن مقایسه می کند.
💡پس به عنوان فروشنده بهتر است محصول مد نظر خود ( که می تواند بهترین محصول باشد) را به عنوان اولین گزینه به مشتری پیشنهاد کنیم تا نسبت به گزینه های بعدی ارائه شده یک مرجع تصمیم گیری باشد.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
وقتی به مشتری چند محصول را معرفی می کنید و او فرصت کمی برای تصمیم گیری دارد، به احتمال زیاد محصولی را انتخاب می کند که اول به او نشان داده اید.
در بازاریابی به این پدیده، اثر تقدم می گویند.
محققین دانشگاه هاروارد تحقیقاتی را با دو محصول با ظاهر یکسان اما برندهای متفاوت در فروش حضوری انجام دادند:
1⃣ وقتی به فرد فرصت نمی دهید تا تصمیم بگیرد، محصول اول را انتخاب می کند.
2⃣ اما اگر مشتریان زمان کافی برای انتخاب و تصمیم گیری در اختیار داشته باشند، احتمال انتخاب شدن هر دو محصول یکسان است.
اگر چند محصول به مخاطب نشان دهید،
او محصولی را که اول دیده به عنوان مرجع در نظر می گیرد و در ادامه، ویژگی های سایر محصولات پیشنهادی شما را با آن مقایسه می کند.
💡پس به عنوان فروشنده بهتر است محصول مد نظر خود ( که می تواند بهترین محصول باشد) را به عنوان اولین گزینه به مشتری پیشنهاد کنیم تا نسبت به گزینه های بعدی ارائه شده یک مرجع تصمیم گیری باشد.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅چرخش تاریخی
✍️دكتر علی فرحبخش
📌 تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
در بسیاری از سالهای قرن بیستم، چین فقیرتر از کامرون بود. در اواخر دهه ۱۹۵۰، میلیونها نفر در نتیجه یک قحطی ناشی از سیاستهای شکستخورده دولتی به کام مرگ رفتند. چیزی بین ۱۰ تا ۶۰میلیون نفر .
اما چین چگونه توانست عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان را از آن خود کند و بزرگترین برنامه تاریخ برای فقرزدایی را به اجرا گذارد. هیچکس در زمان حکومت مائو نمیتوانست تصور کند که روزی چین برنامههای اقتصاد بازار را اجرا کند. نقطه عطف تاریخی که چرخش سیاستی در این کشور را به نمایش میگذارد، بیانیه رسمی منتشرشده حزب کمونیست بود که در پکن برگزار شده بود.گرچه این سند از محکومیت اشتباهات مائو طفره میرود، اما به صراحت ناکامیهای گذشته حزب را میپذیرد و صادقانه اهداف اصلاحات اقتصادی را برمیشمارد. این بیانیه بر ضرورت «تغییر مشی حزب و سوق دادن آن به نوسازی» تاکید میورزد.
شیائوپینگ پس از برکناریاش در آغاز انقلاب فرهنگی، دوران تبعید خود را بهعنوان یک کارگر کارخانه تراکتورسازی در استان جیان شی سپری کرد. دوری وی از حکومت فرصتی ایجاد کرد که به آشفتگی سیاسی پس از انقلاب فرهنگی بیندیشد و پوچی رادیکالیسم ایدئولوژیک را بیش از پیش درک کند. او بلافاصله پس از بازگشت به پکن، تلاش برای رهایی از اقتصاد ایدئولوژیزده رادیکال و نزاع طبقاتی را آغاز کرد و برنامه توسعه «چهار نوسازی» را به تصویب رساند.
حتی در سال ۱۹۸۰ از نظریهپرداز معروف اقتصاد بازار، میلتون فریدمن دعوت شد تا در یک دوره آموزشی یک هفتهای در چین، نظریه قیمتها را به ارشدترین دیوانسالاران چین بیاموزد. پس از پایان دوره، یکی از مسوولان وزارت توزیع اقلام استراتژیک چین به فریدمن گفت: «متوجه همه مباحث کلاس وی شده است؛ ولی هنوز نمیداند چه سازمانی مسوول توزیع کالاهای اساسی در آمریکا است!!!»
اما انزوا و انسداد فکری مدیران چین به سرعت از میان رفت. پس از مائو دولت تصمیم گرفت به سرعت به سیاست خارجی چین در صدور انقلاب خاتمه دهد و همزمان به ایجاد رابطه با همسایگان آسیایی و جهان توسعهیافته دست یابد. سال ۱۹۷۸ تبدیل به سال دیپلماسی خارجی برای چین شد. به محض اینکه چین دروازههایش را به جهان خارج گشود، تجارت خارجی این کشور به سرعت رشد کرد. مجموع تجارت خارجی چین (واردات و صادرات) در سال ۱۹۷۷ حدود ۱۴میلیارد دلار بود که نزدیک یکدهم تجارت ژاپنیها بود. در سال ۱۹۷۸ به یکباره تجارت خارجی چین ۵۰درصد افزایش یافت. چینیها بالاخره واقعیات روی زمین را پذیرفتهاند و چرخش همهجانبهای را در سیاست اقتصادی و روابط خارجی خود آغاز کردند.
نگاه اجمالی به تاریخ سلاطین ایران شواهد متعددی را نشان میدهد که پادشاهان این سرزمین حاضر به قبول واقعیات موجود نبودند یا علاقهای به بهرهگیری از تجارب بشری برای حل مشکلات نداشتند. اعتمادالسلطنه از ناصرالدین شاه نقل میکند که در اوایل سلطنت به صدراعظم خود میرزا آقاخان نوری میگوید: «من وزیری را میخواهم که نداند استکهلم نام نوعی کلم است یا شهری در اروپا.» جالب است همین ناصرالدین شاه در اواخر سلطنت به هیاتوزیران خود میگوید: «میدانم کشور در شرایط بدی قرار دارد؛ ولی تلاش کنید تا آخر سلطنت من بحرانی ایجاد نشود.»
برای وی آنقدر رتقوفتق امور مالی کشور بیاهمیت بود که پس از فوت مستوفیالممالک آشتیانی، پسرش را که ۹ سال بیشتر نداشت و عزیزکرده شاه بود، ملقب به «حسن مستوفیالممالک» کرد و امور مالیه کشور را در اختیار او قرار داد. وی تا زمان ترور ناصرالدین شاه در حرم حضرت عبدالعظیم همچنان رسما وزارت مالیه را برعهده داشت. ولی اصرار فراوان اطرافیان باعث شد در این دوره پسرعمویش میرزا هدایتالله آشتیانی (پدر دکتر مصدق) به نیابت از این طفل خردسال، عملا امور مالی کشور را برعهده داشته باشد. مبدا بسیاری از مشکلات امروز ما نیز به دوره همان سلاطین بیکفایت بازمیگردد.
اما امروز شرط موفقیت سیاستگذاران بر سه محور استوار است: «بدانند، بخواهند و بتوانند.»
اولا سیاستگذاران باید اشراف کاملی بر شرایط اقتصادی کشور و راههای برونرفت از آن داشته باشند. ثانیا بخواهند در مقابل تعارض منافع ناشی از مقاومت حافظان وضع موجود ایستادگی کنند و ثالثا بتوانند یک تیم اقتصادی منسجم و ساختار اداری متناسب با آن را برای اجرای برنامهها تدارک ببینند. باید منتظر ماند و دید که آیا تیم اقتصادی جدید قادر است در یک چرخش تاریخی رفاه خانوارهای ایرانی را در مسیر جدیدی رهنمون سازد یا باید همچنان شاهد تداوم روند سریهای زمانی سالهای پیشین باشیم. /دنیای اقتصاد
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌http://www.tg-me.com/Iran_economy_online
و دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️دكتر علی فرحبخش
📌 تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
در بسیاری از سالهای قرن بیستم، چین فقیرتر از کامرون بود. در اواخر دهه ۱۹۵۰، میلیونها نفر در نتیجه یک قحطی ناشی از سیاستهای شکستخورده دولتی به کام مرگ رفتند. چیزی بین ۱۰ تا ۶۰میلیون نفر .
اما چین چگونه توانست عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان را از آن خود کند و بزرگترین برنامه تاریخ برای فقرزدایی را به اجرا گذارد. هیچکس در زمان حکومت مائو نمیتوانست تصور کند که روزی چین برنامههای اقتصاد بازار را اجرا کند. نقطه عطف تاریخی که چرخش سیاستی در این کشور را به نمایش میگذارد، بیانیه رسمی منتشرشده حزب کمونیست بود که در پکن برگزار شده بود.گرچه این سند از محکومیت اشتباهات مائو طفره میرود، اما به صراحت ناکامیهای گذشته حزب را میپذیرد و صادقانه اهداف اصلاحات اقتصادی را برمیشمارد. این بیانیه بر ضرورت «تغییر مشی حزب و سوق دادن آن به نوسازی» تاکید میورزد.
شیائوپینگ پس از برکناریاش در آغاز انقلاب فرهنگی، دوران تبعید خود را بهعنوان یک کارگر کارخانه تراکتورسازی در استان جیان شی سپری کرد. دوری وی از حکومت فرصتی ایجاد کرد که به آشفتگی سیاسی پس از انقلاب فرهنگی بیندیشد و پوچی رادیکالیسم ایدئولوژیک را بیش از پیش درک کند. او بلافاصله پس از بازگشت به پکن، تلاش برای رهایی از اقتصاد ایدئولوژیزده رادیکال و نزاع طبقاتی را آغاز کرد و برنامه توسعه «چهار نوسازی» را به تصویب رساند.
حتی در سال ۱۹۸۰ از نظریهپرداز معروف اقتصاد بازار، میلتون فریدمن دعوت شد تا در یک دوره آموزشی یک هفتهای در چین، نظریه قیمتها را به ارشدترین دیوانسالاران چین بیاموزد. پس از پایان دوره، یکی از مسوولان وزارت توزیع اقلام استراتژیک چین به فریدمن گفت: «متوجه همه مباحث کلاس وی شده است؛ ولی هنوز نمیداند چه سازمانی مسوول توزیع کالاهای اساسی در آمریکا است!!!»
اما انزوا و انسداد فکری مدیران چین به سرعت از میان رفت. پس از مائو دولت تصمیم گرفت به سرعت به سیاست خارجی چین در صدور انقلاب خاتمه دهد و همزمان به ایجاد رابطه با همسایگان آسیایی و جهان توسعهیافته دست یابد. سال ۱۹۷۸ تبدیل به سال دیپلماسی خارجی برای چین شد. به محض اینکه چین دروازههایش را به جهان خارج گشود، تجارت خارجی این کشور به سرعت رشد کرد. مجموع تجارت خارجی چین (واردات و صادرات) در سال ۱۹۷۷ حدود ۱۴میلیارد دلار بود که نزدیک یکدهم تجارت ژاپنیها بود. در سال ۱۹۷۸ به یکباره تجارت خارجی چین ۵۰درصد افزایش یافت. چینیها بالاخره واقعیات روی زمین را پذیرفتهاند و چرخش همهجانبهای را در سیاست اقتصادی و روابط خارجی خود آغاز کردند.
نگاه اجمالی به تاریخ سلاطین ایران شواهد متعددی را نشان میدهد که پادشاهان این سرزمین حاضر به قبول واقعیات موجود نبودند یا علاقهای به بهرهگیری از تجارب بشری برای حل مشکلات نداشتند. اعتمادالسلطنه از ناصرالدین شاه نقل میکند که در اوایل سلطنت به صدراعظم خود میرزا آقاخان نوری میگوید: «من وزیری را میخواهم که نداند استکهلم نام نوعی کلم است یا شهری در اروپا.» جالب است همین ناصرالدین شاه در اواخر سلطنت به هیاتوزیران خود میگوید: «میدانم کشور در شرایط بدی قرار دارد؛ ولی تلاش کنید تا آخر سلطنت من بحرانی ایجاد نشود.»
برای وی آنقدر رتقوفتق امور مالی کشور بیاهمیت بود که پس از فوت مستوفیالممالک آشتیانی، پسرش را که ۹ سال بیشتر نداشت و عزیزکرده شاه بود، ملقب به «حسن مستوفیالممالک» کرد و امور مالیه کشور را در اختیار او قرار داد. وی تا زمان ترور ناصرالدین شاه در حرم حضرت عبدالعظیم همچنان رسما وزارت مالیه را برعهده داشت. ولی اصرار فراوان اطرافیان باعث شد در این دوره پسرعمویش میرزا هدایتالله آشتیانی (پدر دکتر مصدق) به نیابت از این طفل خردسال، عملا امور مالی کشور را برعهده داشته باشد. مبدا بسیاری از مشکلات امروز ما نیز به دوره همان سلاطین بیکفایت بازمیگردد.
اما امروز شرط موفقیت سیاستگذاران بر سه محور استوار است: «بدانند، بخواهند و بتوانند.»
اولا سیاستگذاران باید اشراف کاملی بر شرایط اقتصادی کشور و راههای برونرفت از آن داشته باشند. ثانیا بخواهند در مقابل تعارض منافع ناشی از مقاومت حافظان وضع موجود ایستادگی کنند و ثالثا بتوانند یک تیم اقتصادی منسجم و ساختار اداری متناسب با آن را برای اجرای برنامهها تدارک ببینند. باید منتظر ماند و دید که آیا تیم اقتصادی جدید قادر است در یک چرخش تاریخی رفاه خانوارهای ایرانی را در مسیر جدیدی رهنمون سازد یا باید همچنان شاهد تداوم روند سریهای زمانی سالهای پیشین باشیم. /دنیای اقتصاد
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌http://www.tg-me.com/Iran_economy_online
و دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
مجمع فعالان اقتصادی
🔴مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست!
🔵پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد
تماس :
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔵پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد
تماس :
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Hossein Moradi)
💥 کارمندکارآفرین
به مناسبت روز کارمند
✍امیر ناظمی
واژهها بسیار زود بار مثبت و منفی مییابند و این بارهای مثبت و منفی در طول تاریخ ممکن است خیلی زود هم با هم جابهجا شوند. با گسترش فضای نوآوری و استارتآپی و شکلگیری زیستبوم نوآوری، بار واژه کارمند خیلی زود به سمت منفیشدن حرکت کرد.
در اغلب رویدادهای نوآوری، سخنرانان برای مثبت نشان دادن کارآفرینی، به جای تاکید بر جنبههای مثبت تلاش کردند تا برای کارآفرینی دشمنی ایجاد کنند و آن دشمن واژه کارمند بود!
کافی است در اینترنت واژههای کارمند و کارآفرین را جستجو کنید تا خیلی سریع به همان یادداشتهای تکراری ۱۰ تفاوت کارمندی و کارآفرینی دست پیدا کنید! تفاوتهایی که در یک سو ویژگیهای خوب برای کارآفرین نوشته شده است و در سوی دیگر ویژگیهای منفی مانده است برای کارمند!
کل ادعای این شبهدانش فروشان بر مبنای این تفاوت است که کارمند موجودی بدونخلاقیت است که کارهای روتین میکند و ریسکپذیر هم نیست؛ اما در سوی دیگر کارآفرینی است خلاق، باسواد، برخوردار از تلاش و تغییرخواه! اما این ادعاها اغلب بر مبنای تصورات ذهنی است. دردناکتر اما آن است که برخی جنبههای ارزشی نیز بر آن افزودهاند! نگاه ارزشمحوری که در آن کارآفرینی امری خیر است و کارمندی نزدیک به شر!
▫️مفهوم کارمندکارآفرین
کارآفرین در حقیقت کسی است که ارزش خلق میکند؛ ارزشی که میتواند از جنس اقتصادی یا اجتماعی باشد. به همین دلیل هم کارآفرین به دو گروه درون و برونسازمانی تقسیم میشود.
به این ترتیب دو واژه کارآفرینی برونسازمانی entrepreneurship و کارآفرینی درونسازمانی یا همان چیزی که «کارمندکارآفرین» مینامیم intrapreneurship در تکمیل هم قرار میگیرند؛ همانطور که intrapreneur در تکمیل entrepreneur مینشیند.
بر اساس این مفهوم است که کارمند میتواند کارآفرین باشد؛ همان کسی که با خلاقیتاش ارزش خلق میکند؛ اما این ارزش الزاما یک کسبوکار جدید نیست. او کسی است که با تسلط بر فرآیندهای درونسازمانی میتواند به نبرد با چالشهایی واقعی بپردازد. نتیجه فعالیتهای این «کارمند کارآفرین» اما میتواند هر نوع فعالیت و جهتگیری نوآورانه دیگر مانند طراحی محصول، خدمات، فناوریها، تکنیکهای اداری و سازمانی، استراتژیها و موضعگیریهای رقابتی جدید را شامل شود.
▫️توسعه و کارآفرینان
توسعه اما نیازمند هر دو نوع کارآفرین است. کارمند کارآفرین است که در بخش خصوصی تداوم کسبوکارها و امکان تبدیل کسبوکارهای کوچک را به شرکتهایی بزرگ و چندملیتی فراهم میآورند و در بخش دولتی تنها راه تسهیل و بهبود فضای کسبوکارها متکی بر فعالیت «کارمند کارآفرین» است.
کسانی که با بار کردن ویژگیهای منفی به یک واژه میپردازند؛ فراموش میکنند که چگونه با این کار میتوانند پیامدهایی منفی و در سطح کلان ایجاد کنند. آنها نفرت را در پوشش واژهها رهسپار ما ذهنها میکنند.
یادمان نرود که کارآفرینی در زبان انگلیسی Entrepreneurship است و البته معنای آن جایگزین واژه بنیانگذار (Founders) یک کسبوکار نیست؛ در حقیقت کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entrepreneurs به معنای «متعهد شدن» برآمده است.
روز کارمند را به همه کارمندهایی که تلاش میکنند تا با نوآوریهایشان آینده را بسازند تبریک میگویم؛ کارمندهای کارآفرینی که میتوانند زمینهساز رشد کسبوکارها شوند.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
به مناسبت روز کارمند
✍امیر ناظمی
واژهها بسیار زود بار مثبت و منفی مییابند و این بارهای مثبت و منفی در طول تاریخ ممکن است خیلی زود هم با هم جابهجا شوند. با گسترش فضای نوآوری و استارتآپی و شکلگیری زیستبوم نوآوری، بار واژه کارمند خیلی زود به سمت منفیشدن حرکت کرد.
در اغلب رویدادهای نوآوری، سخنرانان برای مثبت نشان دادن کارآفرینی، به جای تاکید بر جنبههای مثبت تلاش کردند تا برای کارآفرینی دشمنی ایجاد کنند و آن دشمن واژه کارمند بود!
کافی است در اینترنت واژههای کارمند و کارآفرین را جستجو کنید تا خیلی سریع به همان یادداشتهای تکراری ۱۰ تفاوت کارمندی و کارآفرینی دست پیدا کنید! تفاوتهایی که در یک سو ویژگیهای خوب برای کارآفرین نوشته شده است و در سوی دیگر ویژگیهای منفی مانده است برای کارمند!
کل ادعای این شبهدانش فروشان بر مبنای این تفاوت است که کارمند موجودی بدونخلاقیت است که کارهای روتین میکند و ریسکپذیر هم نیست؛ اما در سوی دیگر کارآفرینی است خلاق، باسواد، برخوردار از تلاش و تغییرخواه! اما این ادعاها اغلب بر مبنای تصورات ذهنی است. دردناکتر اما آن است که برخی جنبههای ارزشی نیز بر آن افزودهاند! نگاه ارزشمحوری که در آن کارآفرینی امری خیر است و کارمندی نزدیک به شر!
▫️مفهوم کارمندکارآفرین
کارآفرین در حقیقت کسی است که ارزش خلق میکند؛ ارزشی که میتواند از جنس اقتصادی یا اجتماعی باشد. به همین دلیل هم کارآفرین به دو گروه درون و برونسازمانی تقسیم میشود.
به این ترتیب دو واژه کارآفرینی برونسازمانی entrepreneurship و کارآفرینی درونسازمانی یا همان چیزی که «کارمندکارآفرین» مینامیم intrapreneurship در تکمیل هم قرار میگیرند؛ همانطور که intrapreneur در تکمیل entrepreneur مینشیند.
بر اساس این مفهوم است که کارمند میتواند کارآفرین باشد؛ همان کسی که با خلاقیتاش ارزش خلق میکند؛ اما این ارزش الزاما یک کسبوکار جدید نیست. او کسی است که با تسلط بر فرآیندهای درونسازمانی میتواند به نبرد با چالشهایی واقعی بپردازد. نتیجه فعالیتهای این «کارمند کارآفرین» اما میتواند هر نوع فعالیت و جهتگیری نوآورانه دیگر مانند طراحی محصول، خدمات، فناوریها، تکنیکهای اداری و سازمانی، استراتژیها و موضعگیریهای رقابتی جدید را شامل شود.
▫️توسعه و کارآفرینان
توسعه اما نیازمند هر دو نوع کارآفرین است. کارمند کارآفرین است که در بخش خصوصی تداوم کسبوکارها و امکان تبدیل کسبوکارهای کوچک را به شرکتهایی بزرگ و چندملیتی فراهم میآورند و در بخش دولتی تنها راه تسهیل و بهبود فضای کسبوکارها متکی بر فعالیت «کارمند کارآفرین» است.
کسانی که با بار کردن ویژگیهای منفی به یک واژه میپردازند؛ فراموش میکنند که چگونه با این کار میتوانند پیامدهایی منفی و در سطح کلان ایجاد کنند. آنها نفرت را در پوشش واژهها رهسپار ما ذهنها میکنند.
یادمان نرود که کارآفرینی در زبان انگلیسی Entrepreneurship است و البته معنای آن جایگزین واژه بنیانگذار (Founders) یک کسبوکار نیست؛ در حقیقت کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entrepreneurs به معنای «متعهد شدن» برآمده است.
روز کارمند را به همه کارمندهایی که تلاش میکنند تا با نوآوریهایشان آینده را بسازند تبریک میگویم؛ کارمندهای کارآفرینی که میتوانند زمینهساز رشد کسبوکارها شوند.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
Forwarded from هنر مدیریت
شرکتی که تمام کارکنانش مدیر هستند!
شرکت گور Gore از جمله شرکتهای باسابقه و صاحب نام در زمینه تولید مواد اولیه صنایع مختلف، از جمله صنایع الکترونیک به حساب میآید که از سال ۱۹۹۸ تاکنون به طور پیوسته در فهرست ۱۰۰ شرکت برتر برای کار کردن در جهان قرار داشته است.
اما آنچه باعث شده شرکت گور برای بیش از دو دهه در این فهرست قرار گیرد و هر کسی آرزوی کار کردن در آنجا را داشته باشد، تا حد زیادی به فرهنگ سازمانی مطلوب این شرکت مربوط میشود. یکی از ویژگیهای فرهنگ سازمانی شرکت گور، تاکید بسیار زیاد آن بر خودمدیریتی و خودکنترلی واقعی است که موجب شده کارکنان این شرکت فارغ از دغدغههایی همچون بازخواست شدن از جانب مدیر مافوق و گزارشدهی روزانه و پی در پی به مقامهای مسوول، بر انجام وظایف کاریشان تمرکز کنند و استرس کاری بسیار کمتری را تجربه کنند.
یکی از ویژگیهای شرکت گور که موجب تقویت فرهنگ خودمدیریتی در آن شده است به این واقعیت مربوط میشود که در شرکت گور عناوینی مانند مدیر کل یا مدیر ارشد یا ناظر وجود ندارد و مثلا برای کارکنان باسابقه شرکت عنوان «مجرب و عاقل» یا برای کسانی که وظایف مدیریتی را در هر بخش بر عهده دارند عنوان «رهبر» استفاده میشود و به جای اطلاق عنوان کارمند به افراد، همه آنها «همکار» نامیده میشوند.
صرفنظر از عناوین شغلی متفاوتی که در شرکت گور برای افراد استفاده میشود، خودمدیریتی در تمام ارتباطات و تصمیمگیریهای خرد و کلان شرکت رواج دارد، به طوری که به ندرت پیش میآید کارکنان برای اتخاذ تصمیمهای مرتبط با حوزه کاریشان به دیگران مراجعه کنند و از آنها اجازه بگیرند بلکه این کار را بر اساس صلاحدید خود و البته با پذیرش تمام پیامدهای احتمالی آن انجام میدهند.
یکی از شعارهای پرکاربرد و عملی در شرکت گور حول این محور شکل گرفته است که «ما در شرکت گور، افراد را مدیریت و کنترل نمیکنیم، بلکه از آنها توقع داریم خودشان هر طور که مایل هستند خودشان و کارشان را مدیریت کنند.»
به هر حال، شرکت گور توانسته با همین اعتماد کاملی که به کارکنانش دارد و آنها را از مدیریت شدن توسط دیگران بینیاز میداند، به موفقیتهای بزرگی در زمینه مدیریت منابع انسانی و افزایش بهرهوری کارکنان دست یابد و شرکتی را به وجود آورد که در آن همه کسانی که مشغول کار هستند مدیر محسوب میشوند و نیازی به مدیریت شدن توسط دیگران ندارند!
@honaremodiriat
شرکت گور Gore از جمله شرکتهای باسابقه و صاحب نام در زمینه تولید مواد اولیه صنایع مختلف، از جمله صنایع الکترونیک به حساب میآید که از سال ۱۹۹۸ تاکنون به طور پیوسته در فهرست ۱۰۰ شرکت برتر برای کار کردن در جهان قرار داشته است.
اما آنچه باعث شده شرکت گور برای بیش از دو دهه در این فهرست قرار گیرد و هر کسی آرزوی کار کردن در آنجا را داشته باشد، تا حد زیادی به فرهنگ سازمانی مطلوب این شرکت مربوط میشود. یکی از ویژگیهای فرهنگ سازمانی شرکت گور، تاکید بسیار زیاد آن بر خودمدیریتی و خودکنترلی واقعی است که موجب شده کارکنان این شرکت فارغ از دغدغههایی همچون بازخواست شدن از جانب مدیر مافوق و گزارشدهی روزانه و پی در پی به مقامهای مسوول، بر انجام وظایف کاریشان تمرکز کنند و استرس کاری بسیار کمتری را تجربه کنند.
یکی از ویژگیهای شرکت گور که موجب تقویت فرهنگ خودمدیریتی در آن شده است به این واقعیت مربوط میشود که در شرکت گور عناوینی مانند مدیر کل یا مدیر ارشد یا ناظر وجود ندارد و مثلا برای کارکنان باسابقه شرکت عنوان «مجرب و عاقل» یا برای کسانی که وظایف مدیریتی را در هر بخش بر عهده دارند عنوان «رهبر» استفاده میشود و به جای اطلاق عنوان کارمند به افراد، همه آنها «همکار» نامیده میشوند.
صرفنظر از عناوین شغلی متفاوتی که در شرکت گور برای افراد استفاده میشود، خودمدیریتی در تمام ارتباطات و تصمیمگیریهای خرد و کلان شرکت رواج دارد، به طوری که به ندرت پیش میآید کارکنان برای اتخاذ تصمیمهای مرتبط با حوزه کاریشان به دیگران مراجعه کنند و از آنها اجازه بگیرند بلکه این کار را بر اساس صلاحدید خود و البته با پذیرش تمام پیامدهای احتمالی آن انجام میدهند.
یکی از شعارهای پرکاربرد و عملی در شرکت گور حول این محور شکل گرفته است که «ما در شرکت گور، افراد را مدیریت و کنترل نمیکنیم، بلکه از آنها توقع داریم خودشان هر طور که مایل هستند خودشان و کارشان را مدیریت کنند.»
به هر حال، شرکت گور توانسته با همین اعتماد کاملی که به کارکنانش دارد و آنها را از مدیریت شدن توسط دیگران بینیاز میداند، به موفقیتهای بزرگی در زمینه مدیریت منابع انسانی و افزایش بهرهوری کارکنان دست یابد و شرکتی را به وجود آورد که در آن همه کسانی که مشغول کار هستند مدیر محسوب میشوند و نیازی به مدیریت شدن توسط دیگران ندارند!
@honaremodiriat
Forwarded from IranBranding-ایران برندینگ
داستان «اسب مُرده»
سرخپوستان آمريکا ( درجایی نقل شده از هندوها)
یک ضربالمثل قدیمی دارند با اين مضمون که: "وقتی ديديد اسبتان مرده، پياده شويد."
شاید گمان کنید که اين ضربالمثل بيان بدیهيات است. با اين وجود، کافيست کمی به شرکتها و سازمانهای اطراف خود نگاه کنیم.
متاسفانه اسب بسياری از شرکتها و سازمانهای ايرانی مرده است! بیشتر شرکتهای دولتی، نیمهدولتی و خصوصی، به ارائه محصولات و خدماتی مشغولند که
دوره آنها گذشته و مشتريان از آنها استقبال نمیکنند. بیشک شما هم تایید میکنيد که این شرکتها و سازمانها باید پيشتر از این برای توسعه محصولات و خدمات بهتر و جايگزین، نوآوری پيشه میکردند.
اگر اين کار را کرده بودند، الان میتوانستند از اسب مرده پیاده و به سرعت اسبی چالاک، جوان و تازهنفس را سوار شوند.
هنوز هم فرصت نوآوری برای برخی از این شرکتها کاملا از دست نرفته است. اما در کمال شگفتی بيشتر آنها بهجای پياده شدن از اسب مرده، کارهای عجيب ديگری میکنند.
مثلاً:
🔸تازیانه محکمتری میخرند!
🔸 اسبسواران را عوض میکنند!
🔸کميتهای برای بررسی اسب منصوب میکنند!
🔸ماموريتی به ديگر کشورها میروند تا ببینند دیگران چگونه اسب مرده سوار میشوند!
🔸استانداردها را پایین میآورند تا اسب مرده را هم شامل شوند!
🔸اسب مرده را در طبقه جدیدی به نام "زنده بیتحرک" دستهبندی میکنند!
🔸پيمانکار برونسازمانی میگيرند تا اسب مرده را سوار شود!
🔸چند اسب مرده را همزمان به کار میگيرند تا سرعت زیاد شود!
🔸بودجه و آموزش بيشتری برای بهبود عملکرد اسب مرده اختصاص میدهند!
🔸اعلام میکنند که چون اسب مرده غذا نمیخورد، هزينهها کاهش و سود افزايش میيابد!
🔸اهداف عملکردی کل اسبهای ديگر را کاهش میدهند!
Beat a dead horse اصطلاح
اصطلاح «شلاق زدن اسب مرده»
یا «سوارشدن اسب مرده» دو کاربرد دارد:
اولی به معنای گفتگوی بیمورد در موضوعیست که قبلا بحث شده
و دوم بمعنای اتلاف زمان و تلاش در
انجام کاریست که غیرممکن و یا بیحاصل است
💡 @IranBranding ایران برندینگ
سرخپوستان آمريکا ( درجایی نقل شده از هندوها)
یک ضربالمثل قدیمی دارند با اين مضمون که: "وقتی ديديد اسبتان مرده، پياده شويد."
شاید گمان کنید که اين ضربالمثل بيان بدیهيات است. با اين وجود، کافيست کمی به شرکتها و سازمانهای اطراف خود نگاه کنیم.
متاسفانه اسب بسياری از شرکتها و سازمانهای ايرانی مرده است! بیشتر شرکتهای دولتی، نیمهدولتی و خصوصی، به ارائه محصولات و خدماتی مشغولند که
دوره آنها گذشته و مشتريان از آنها استقبال نمیکنند. بیشک شما هم تایید میکنيد که این شرکتها و سازمانها باید پيشتر از این برای توسعه محصولات و خدمات بهتر و جايگزین، نوآوری پيشه میکردند.
اگر اين کار را کرده بودند، الان میتوانستند از اسب مرده پیاده و به سرعت اسبی چالاک، جوان و تازهنفس را سوار شوند.
هنوز هم فرصت نوآوری برای برخی از این شرکتها کاملا از دست نرفته است. اما در کمال شگفتی بيشتر آنها بهجای پياده شدن از اسب مرده، کارهای عجيب ديگری میکنند.
مثلاً:
🔸تازیانه محکمتری میخرند!
🔸 اسبسواران را عوض میکنند!
🔸کميتهای برای بررسی اسب منصوب میکنند!
🔸ماموريتی به ديگر کشورها میروند تا ببینند دیگران چگونه اسب مرده سوار میشوند!
🔸استانداردها را پایین میآورند تا اسب مرده را هم شامل شوند!
🔸اسب مرده را در طبقه جدیدی به نام "زنده بیتحرک" دستهبندی میکنند!
🔸پيمانکار برونسازمانی میگيرند تا اسب مرده را سوار شود!
🔸چند اسب مرده را همزمان به کار میگيرند تا سرعت زیاد شود!
🔸بودجه و آموزش بيشتری برای بهبود عملکرد اسب مرده اختصاص میدهند!
🔸اعلام میکنند که چون اسب مرده غذا نمیخورد، هزينهها کاهش و سود افزايش میيابد!
🔸اهداف عملکردی کل اسبهای ديگر را کاهش میدهند!
Beat a dead horse اصطلاح
اصطلاح «شلاق زدن اسب مرده»
یا «سوارشدن اسب مرده» دو کاربرد دارد:
اولی به معنای گفتگوی بیمورد در موضوعیست که قبلا بحث شده
و دوم بمعنای اتلاف زمان و تلاش در
انجام کاریست که غیرممکن و یا بیحاصل است
💡 @IranBranding ایران برندینگ
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ به دست آوردن بازار افغانستان توسط ایران، سرابی بیش نیست
✍️ مهراد عباد
بحث انتقال گاز به پاکستان و هند دوباره داغ شده، آن هم به دلیل سفر وزیر امور خارجه پاکستان به ازبکستان و ایران بوده است. به نظر میرسد پاکستانیها فعالیتهایشان درباره پروژه انتقال گاز را مجددا شروع کردهاند. البته این قرارداد خیلی سال پیش نوشته شده است. سال 2002 آغاز شد و قرار بود سال 2014 به بهرهبرداری برسد. اما همچنان این اتفاق نیفتاده است. البته که ایران به تعهدات خودش عمل کرده و خط لوله را از عسلویه تا مرز پاکستان ادامه داده است. ولی بهخاطر تحریمها و فشاری که امریکا به دیگر کشورها آورد و کنار کشیدن برخی کشورها از جمله هند از پروژه، ادامه کار معلق ماند.
در عین حال، بهصورت موازی، پاکستان قراردادی به نام تاپی را امضا کرده که طبق آن، انتقال گاز از طریق ترکمنستان انجام بگیرد و به پاکستان و هند برسد. این تهدیدی برای ایران است. البته قرارداد ایران با پاکستان ظاهراً به نسبت باقی قراردادهای بینالمللی، سفتوسخت بسته شده و جریمههای سنگینی هم برایش گذاشته شده است. اما این ریسک وجود دارد که پاکستان از پروژه کنارهگیری کند، مخصوصاً با فشاری که امریکا روی این قضیه میآورد. البته پاکستان در ظاهر، دلیل تعلیق در پروژه را مسائل مالی و فاینانس اعلام کرده است، در دورهای هم از ایران درخواست وام 500 میلیون دلاری داشت، اما ایران آن را رد کرد، چرا که هند که ادامه این پروژه خط لوله گاز است و از پاکستان قرار است لوله کشی به هند انتقال پیدا کند- یکطرفه آن را ملغی کرده بود. از طرفی هم ایران کلی هزینه کرده و این خط لوله را تا مرز پاکستان کشیده است. البته که پاکستان برای ادامه لوله کشی در مرز خود، از روسیه و ایران درخواست کمک داشته است. حالا باید به این مسئله هم توجه کرد که چون بیشتر مراکز صنعتی پاکستان در شرق این کشور قرار دارد، به این صورت نیست که بعد از مرز بتوانند این خط لوله را به اتمام برسانند، آنها باید تا شرق این کشور لولهکشی را ادامه دهند.
بازار پاکستان و افغانستان، بازار بزرگی برای گاز نیست و این ترکیه است که بیشترین میزان مصرف را دارد. با اینکه صادرات گاز ایران به عراق انجام میشود، اما شرایط موقتی است و هر لحظه اگر ایران به قراردادها و توافقهای بینالمللیاش برنگردد، ممکن است عراق هم قراردادهای سه ماهه را تمدید نکند. در نتیجه مشکلی بزرگ صادرات گاز ایران ایجاد خواهد شد. ایران رتبه سوم و چهارم صادرات گاز در دنیا را دارد، اما ترکمنستان و قطر با سرمایهگذاریهای خارجی که جذب کردهاند، میتوانند جایگاه خود را ارتقا دهند و هر لحظه امکان دارد جایگاه ایران را به دست آورند.
قرار بود این خط لوله به چین هم انتقال پیدا کند، اما درست مثل پاکستان مرکز صنعتی چین هم در شرق این کشور قرار دارد و خیلی شرایط سختی است که این مقدار لولهکشی انجام شود تا این پروژه به شرق چین برسد. البته که در همین وسط راه هم ماندهاند و اینکه بتوانند به چین هم گاز برسانند، بحث بزرگی است.
در حال حاضر خیلی از کشورها به تکنولوژیهای نو رو آوردهاند و از طریق گازهای فشرده پروژههای صنعتی خود را جلو میبرند. انتقال گاز از طریق لولهکشی، هزینه خیلی بالایی دارد. هزینه نگهداری زیادی هم در ادامه باید برای آن در نظر گرفت و از طرفی هم شرایط منطقه کاملاً بحرانی است. ایران قصد داشت از طریق افغانستان هم این کار را انجام دهد. ولی بعید است با این شرایطی که به وجود آمده، چنین اتفاقی رخ دهد. خوشبینیهایی وجود دارد که با روی کار آمدن طالبان شاید این پروژه ادامه پیدا کند. به گمان من برعکس با وجود طالبان انتقال گاز از طریق افغانستان نمیتواند انجام شود. از طرفی افغانستان، کشوری کوهستانی است و لولهکشی در آن سخت خواهد بود.
با کشف میدان گازی در خزر فرصتی برای انتقال گاز ایران به اروپا پیش آمده است. کشورهای حوزه سیآیاس، کشورهای شمال دریای خزر در حال سرمایهگذاری هستند و شاید در چند سال آینده، گاز جای نفت را بگیرد. البته پله بعدیاش روی انرژیهای پاکتر مثل انرژیهای هیدروژنی است که ما خیلی از آن عقب هستیم. همه کشورها برای صد سال آینده برنامهریزی کردهاند، اما ما برای ده سال آینده هم برنامهریزی نداریم.
در بحث انتقال گاز به افغانستان، ظاهراً طالبان مذاکرات را با ترکمنستان شروع کرده و با چراغ سبزی که امریکا به آنها نشان داده، به دست آوردن بازار افغانستان توسط ایران، سرابی بیش نیست. چرا که احتمال اینکه افغانستان بخواهد در آینده گازش را از طریق ترکمنستان تامین کند، خیلی بیشتر از این است که بخواهد از طریق ایران تامین کند.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌http://www.tg-me.com/Iran_economy_online
و دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍️ مهراد عباد
بحث انتقال گاز به پاکستان و هند دوباره داغ شده، آن هم به دلیل سفر وزیر امور خارجه پاکستان به ازبکستان و ایران بوده است. به نظر میرسد پاکستانیها فعالیتهایشان درباره پروژه انتقال گاز را مجددا شروع کردهاند. البته این قرارداد خیلی سال پیش نوشته شده است. سال 2002 آغاز شد و قرار بود سال 2014 به بهرهبرداری برسد. اما همچنان این اتفاق نیفتاده است. البته که ایران به تعهدات خودش عمل کرده و خط لوله را از عسلویه تا مرز پاکستان ادامه داده است. ولی بهخاطر تحریمها و فشاری که امریکا به دیگر کشورها آورد و کنار کشیدن برخی کشورها از جمله هند از پروژه، ادامه کار معلق ماند.
در عین حال، بهصورت موازی، پاکستان قراردادی به نام تاپی را امضا کرده که طبق آن، انتقال گاز از طریق ترکمنستان انجام بگیرد و به پاکستان و هند برسد. این تهدیدی برای ایران است. البته قرارداد ایران با پاکستان ظاهراً به نسبت باقی قراردادهای بینالمللی، سفتوسخت بسته شده و جریمههای سنگینی هم برایش گذاشته شده است. اما این ریسک وجود دارد که پاکستان از پروژه کنارهگیری کند، مخصوصاً با فشاری که امریکا روی این قضیه میآورد. البته پاکستان در ظاهر، دلیل تعلیق در پروژه را مسائل مالی و فاینانس اعلام کرده است، در دورهای هم از ایران درخواست وام 500 میلیون دلاری داشت، اما ایران آن را رد کرد، چرا که هند که ادامه این پروژه خط لوله گاز است و از پاکستان قرار است لوله کشی به هند انتقال پیدا کند- یکطرفه آن را ملغی کرده بود. از طرفی هم ایران کلی هزینه کرده و این خط لوله را تا مرز پاکستان کشیده است. البته که پاکستان برای ادامه لوله کشی در مرز خود، از روسیه و ایران درخواست کمک داشته است. حالا باید به این مسئله هم توجه کرد که چون بیشتر مراکز صنعتی پاکستان در شرق این کشور قرار دارد، به این صورت نیست که بعد از مرز بتوانند این خط لوله را به اتمام برسانند، آنها باید تا شرق این کشور لولهکشی را ادامه دهند.
بازار پاکستان و افغانستان، بازار بزرگی برای گاز نیست و این ترکیه است که بیشترین میزان مصرف را دارد. با اینکه صادرات گاز ایران به عراق انجام میشود، اما شرایط موقتی است و هر لحظه اگر ایران به قراردادها و توافقهای بینالمللیاش برنگردد، ممکن است عراق هم قراردادهای سه ماهه را تمدید نکند. در نتیجه مشکلی بزرگ صادرات گاز ایران ایجاد خواهد شد. ایران رتبه سوم و چهارم صادرات گاز در دنیا را دارد، اما ترکمنستان و قطر با سرمایهگذاریهای خارجی که جذب کردهاند، میتوانند جایگاه خود را ارتقا دهند و هر لحظه امکان دارد جایگاه ایران را به دست آورند.
قرار بود این خط لوله به چین هم انتقال پیدا کند، اما درست مثل پاکستان مرکز صنعتی چین هم در شرق این کشور قرار دارد و خیلی شرایط سختی است که این مقدار لولهکشی انجام شود تا این پروژه به شرق چین برسد. البته که در همین وسط راه هم ماندهاند و اینکه بتوانند به چین هم گاز برسانند، بحث بزرگی است.
در حال حاضر خیلی از کشورها به تکنولوژیهای نو رو آوردهاند و از طریق گازهای فشرده پروژههای صنعتی خود را جلو میبرند. انتقال گاز از طریق لولهکشی، هزینه خیلی بالایی دارد. هزینه نگهداری زیادی هم در ادامه باید برای آن در نظر گرفت و از طرفی هم شرایط منطقه کاملاً بحرانی است. ایران قصد داشت از طریق افغانستان هم این کار را انجام دهد. ولی بعید است با این شرایطی که به وجود آمده، چنین اتفاقی رخ دهد. خوشبینیهایی وجود دارد که با روی کار آمدن طالبان شاید این پروژه ادامه پیدا کند. به گمان من برعکس با وجود طالبان انتقال گاز از طریق افغانستان نمیتواند انجام شود. از طرفی افغانستان، کشوری کوهستانی است و لولهکشی در آن سخت خواهد بود.
با کشف میدان گازی در خزر فرصتی برای انتقال گاز ایران به اروپا پیش آمده است. کشورهای حوزه سیآیاس، کشورهای شمال دریای خزر در حال سرمایهگذاری هستند و شاید در چند سال آینده، گاز جای نفت را بگیرد. البته پله بعدیاش روی انرژیهای پاکتر مثل انرژیهای هیدروژنی است که ما خیلی از آن عقب هستیم. همه کشورها برای صد سال آینده برنامهریزی کردهاند، اما ما برای ده سال آینده هم برنامهریزی نداریم.
در بحث انتقال گاز به افغانستان، ظاهراً طالبان مذاکرات را با ترکمنستان شروع کرده و با چراغ سبزی که امریکا به آنها نشان داده، به دست آوردن بازار افغانستان توسط ایران، سرابی بیش نیست. چرا که احتمال اینکه افغانستان بخواهد در آینده گازش را از طریق ترکمنستان تامین کند، خیلی بیشتر از این است که بخواهد از طریق ایران تامین کند.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌http://www.tg-me.com/Iran_economy_online
و دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
مجمع فعالان اقتصادی
🔴مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست!
🔵پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد
تماس :
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔵پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد
تماس :
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
Forwarded from آکادمی مدیریت
⭕️ چالش یافتن یک رهبر واقعی در سازمان
سایمون سینک، در کتاب مشهور خود با عنوان رهبران آخر غذا میخورند، به تبیین ویژگیهای شخصیتی و رفتاری رهبران بزرگ پرداخته است.
۱. رهبران بی محابا به پیشواز ناشناختهها و مخاطرات میروند.
۲. رهبران به خاطر حمایت از ما و رهنمون ساختنمان به آیندهای بهتر، از منافع شخصی خود میگذرند و هیچگاه اموال ما را فدای داشتههای خود نمیکنند.
۳. عملکرد رهبران، انگیزه رویاپردازی، یادگیری، رشد و ترقی را در ما افزایش میدهد.
۴. رهبران، شرکتها را به مکانی که همه مایل به کار در آن باشند، تبدیل میکنند، محیطی که ما حس کنیم در آن میتوانیم صادقانه ابراز وجود کنیم، به رسمیت شناخته شویم، به خاطر پیشرفتمان تشویق شویم و هنگام برگشتن از سرِ کار، سرشار از احساس امنیت، احساس موفقیت و احساس قدردانی باشیم.
۵. رهبران همانند والدین، خود را مسئول ارزشمندسازی زندگی ما میدانند.
۶. رهبران از سطحِ من، به سطحِ ما رسیدهاند.
۷. رهبران با بیان واقعیتها، اعتمادمان را جلب میکنند.
۸. رهبران، ما را از خود برتر میشمارند و به همین دلیل است که به جای جنگیدن با ما سرِ غذا، داوطلبانه کنار میایستند و میگذارند ما زودتر غذا بخوریم.
۹. رهبران برای روحِ قوانین، بیشتر از خودِ قوانین ارزش قائلند و میدانند حتی کجا باید مجوز نقضِ قانون را به ما بدهند.
۱۰. رهبران، پشت درهای بسته کار نمیکنند، آنها در راهروهای سازمان قدم میزنند و زمانی را صرف میکنند تا با ما در ارتباط باشند.
۱۱. رهبران جوری در کنار ما زیستهاند که کمک و خدمت به آنها، مایه افتخار و سربلندی برای ماست.
🎓 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
Telegram | Instagram | Website
سایمون سینک، در کتاب مشهور خود با عنوان رهبران آخر غذا میخورند، به تبیین ویژگیهای شخصیتی و رفتاری رهبران بزرگ پرداخته است.
۱. رهبران بی محابا به پیشواز ناشناختهها و مخاطرات میروند.
۲. رهبران به خاطر حمایت از ما و رهنمون ساختنمان به آیندهای بهتر، از منافع شخصی خود میگذرند و هیچگاه اموال ما را فدای داشتههای خود نمیکنند.
۳. عملکرد رهبران، انگیزه رویاپردازی، یادگیری، رشد و ترقی را در ما افزایش میدهد.
۴. رهبران، شرکتها را به مکانی که همه مایل به کار در آن باشند، تبدیل میکنند، محیطی که ما حس کنیم در آن میتوانیم صادقانه ابراز وجود کنیم، به رسمیت شناخته شویم، به خاطر پیشرفتمان تشویق شویم و هنگام برگشتن از سرِ کار، سرشار از احساس امنیت، احساس موفقیت و احساس قدردانی باشیم.
۵. رهبران همانند والدین، خود را مسئول ارزشمندسازی زندگی ما میدانند.
۶. رهبران از سطحِ من، به سطحِ ما رسیدهاند.
۷. رهبران با بیان واقعیتها، اعتمادمان را جلب میکنند.
۸. رهبران، ما را از خود برتر میشمارند و به همین دلیل است که به جای جنگیدن با ما سرِ غذا، داوطلبانه کنار میایستند و میگذارند ما زودتر غذا بخوریم.
۹. رهبران برای روحِ قوانین، بیشتر از خودِ قوانین ارزش قائلند و میدانند حتی کجا باید مجوز نقضِ قانون را به ما بدهند.
۱۰. رهبران، پشت درهای بسته کار نمیکنند، آنها در راهروهای سازمان قدم میزنند و زمانی را صرف میکنند تا با ما در ارتباط باشند.
۱۱. رهبران جوری در کنار ما زیستهاند که کمک و خدمت به آنها، مایه افتخار و سربلندی برای ماست.
🎓 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
Telegram | Instagram | Website
Forwarded from بیزینس کوچینگ مدیران ایران
🔆داستان پیرمرد ساندویچ فروش
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت. چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق میکرد و مردم هم می خریدند....
...
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد. وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد .... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید. باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است.
"اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند."
-آنتونی رابینز
🏅دوره بیزینس کوچینگ مدیران ایران
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت. چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق میکرد و مردم هم می خریدند....
...
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد. وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد .... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید. باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است.
"اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند."
-آنتونی رابینز
🏅دوره بیزینس کوچینگ مدیران ایران
Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Uspace.ir)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 اگه میدونستید حتی اون آدمی که چند دقیقه در طول روز باهاش صحبت میکنید یا ارتباطتون خیلی کمرنگه، تا چه اندازه میتونه رو شخصیتِ شما تاثیر بذاره و کالبدِ رفتاریتونو عوض کنه، نسبت به معاشرت با آدما، خیلی وسواسیتر عمل میکردید!
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
Forwarded from مدیریت رفتار سازمانی
💢 در ایران دانشگاه ها دقیقا به چه دردی می خورند؟
✍️ مجتبی لشکربلوکی
فکرش بکنید شما رییس یک دپارتمان در دانشگاه MIT باشی ولی آن را رها کنی. چرا؟ چون فکر می کنی که این مدل از دانشگاه به درد نمی خورد! کریستین ارتیز وقتی دانشگاه آرمانی خود را تصویر میکند، جایی بدون سخنرانی، بدون کلاس و بدون رشته را تصویر می کند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار میکنند. اگر به مطالعهای نیاز باشد به اینترنت مراجعه میکنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما بهزودی به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او کارش در بهترین دانشگاه جهان را رها کرده تا دانشگاهی جدید ایجاد کند.
در بیست سال گذشته دهها نمونه از این گونه موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده. اگرچه حوزههای کاری آنها متفاوت است، اما یک حرف مشترک دارند: مخالفت با روش سنتی آموزش. دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش می کنند مسائل واقعی را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند.
شعار دانشگاه زپلین که در سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور». دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شد. این دانشگاه، استادان را بر اساس مهارت استخدام میکند و نه تعداد آثار چاپ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند
۱- بهترین دانشگاه های دنیا زیر سوال هستند و به مراتب دانشگاه های ایرانی بیشتر. به عنوان کسی که ۱۲ سال در دانشگاه درس خواندم و ۱۲ سال هم در دانشگاه ها تدریس کرده ام، صادقانه می گویم نمی توانم از عملکرد دانشگاه های ایرانی دفاع کنم. به نظرم بیشتر (و نه همه) دانشگاه ها شده اند، کارخانه تولید انبوه «مدرک داران بی ادراک!» و جالب اینجاست که اراده ای هم برای تغییر وضعیت موجود نمی بینيم. به ویژه آنکه بسیاری نیز از طریق همین دانشگاه ها، به عناوین مهندس و دکتر و حتی برخی به کرسی استادی رسیده اند!
۲- بیست سال پیش در رشته مهندسی فارغ التحصیل شدم. امروز رفتم مجدد دروس دوره کارشناسی را مرور کردم و تاسف خوردم انگار زمان در دانشگاه های ما متوقف شده. برخی دروس که مطمئنم که به درد هیچ کس نمی خورد باز هم تدریس می شود. یعنی در طول این بیست سال امکان نداشت که یک نظرسنجی انجام شود که واقعا در دنیای واقعی کدام دروس به درد شما خورده و کدام نخورده؟ وقتی درسی در طول بیست سال به درد کسی نمی خورد چرا نباید حذف شود؟ عجیب نیست؟
۳- آیا می شود کاری کرد؟ بله. یک تصویر ارایه می کنم که نشان دهم میشود جور دیگری به هم به مساله نگاه کرد: این جهان را تصور کنید: من نه کارشناسی دارم و نه در جستجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستم. می گردم متناسب با نیاز شغلی و آینده ام از بین تمام موسسات و دانشگاه ها دنیا دروسی را انتخاب می کنم و در آن ها شرکت می کنم و به جای مدرک کارشناسی، گواهینامه علمی دریافت می کنم. مثلا امروز با تکنولوژی واقعیت مجازی در کلاس استراتژی مایکل پورتر در دانشگاه هاروارد حاضر می شوم. فردا صبح برای یک درس کاملا بومی در کلاس «اقتصاد ایران» دکتر مسعود نیلی و پس فردا هم در یک پلتفرم آموزش مجازی مبتنی بر بازی در زمینه مذاکره شرکت می کنم و از همه این ها هم گواهینامه می گیرم. همچنین از همه مهم تر ۵۰٪ اطلاعات مورد نیازم را از اینترنت بدست می آورم.
در این جهان دیگر ما با دکترهای قلابی بی سواد سر وکار نداریم! مجبور نیستیم چهار سال وقت مان را صرف دروسی کنیم که ۳۰ سال پیش دیگران به غلط برای ما تشخیص داده اند. لازم نیست برای تحصیلات به یک کشور یا شهر دیگر برویم. دیگر کنکور بی معنا خواهد شد. تحصیلات من مساله محور است و نه مدرک محور. موسسات ارایه دهنده آموزش در یک محیط رقابتی مجبورند هر روز بهتر شوند و دانشگاه های مزخرف، ورشکسته و حذف خواهند شد.
این تنها راه است؟ نه. یک مثال بود برای باز شدن باب گفتگو
امکان پذیر است؟ بله. ولی نه یک شبه.
برای همه رشته ها این کار لازم است؟ در مورد برخی رشته ها مثلا علوم پایه و پزشکی باید مسیر دیگری رفت.
دانشگاه ها هیچ فایده ای نداشته اند؟ قطعا فایده داشته اند.
دانشگاه های ما حاصل کپی هستند. یک کپی قدیمی و ناقص! آنچه ما می خواهیم دانشگاه هایی است که مسائل واقعی از دنیای واقعی را حل کنند. نه اینکه کارخانه تولید مدرک باشند. جهان و بویژه ایران نیاز به دانشگاه های واقعی بدردبخور دارد.
@organizationalbehavior
✍️ مجتبی لشکربلوکی
فکرش بکنید شما رییس یک دپارتمان در دانشگاه MIT باشی ولی آن را رها کنی. چرا؟ چون فکر می کنی که این مدل از دانشگاه به درد نمی خورد! کریستین ارتیز وقتی دانشگاه آرمانی خود را تصویر میکند، جایی بدون سخنرانی، بدون کلاس و بدون رشته را تصویر می کند. دانشجویان در فضایی بزرگ و باز روی مشکلاتی سخت و عملی کار میکنند. اگر به مطالعهای نیاز باشد به اینترنت مراجعه میکنند و نه استاد. این تصور، با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما بهزودی به یک واقعیت تبدیل خواهد شد: او کارش در بهترین دانشگاه جهان را رها کرده تا دانشگاهی جدید ایجاد کند.
در بیست سال گذشته دهها نمونه از این گونه موسسات در شیلی تا چین افتتاح شده. اگرچه حوزههای کاری آنها متفاوت است، اما یک حرف مشترک دارند: مخالفت با روش سنتی آموزش. دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش می کنند مسائل واقعی را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند.
شعار دانشگاه زپلین که در سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این است: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور». دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شد. این دانشگاه، استادان را بر اساس مهارت استخدام میکند و نه تعداد آثار چاپ شده. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما ضروری نیست که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند
۱- بهترین دانشگاه های دنیا زیر سوال هستند و به مراتب دانشگاه های ایرانی بیشتر. به عنوان کسی که ۱۲ سال در دانشگاه درس خواندم و ۱۲ سال هم در دانشگاه ها تدریس کرده ام، صادقانه می گویم نمی توانم از عملکرد دانشگاه های ایرانی دفاع کنم. به نظرم بیشتر (و نه همه) دانشگاه ها شده اند، کارخانه تولید انبوه «مدرک داران بی ادراک!» و جالب اینجاست که اراده ای هم برای تغییر وضعیت موجود نمی بینيم. به ویژه آنکه بسیاری نیز از طریق همین دانشگاه ها، به عناوین مهندس و دکتر و حتی برخی به کرسی استادی رسیده اند!
۲- بیست سال پیش در رشته مهندسی فارغ التحصیل شدم. امروز رفتم مجدد دروس دوره کارشناسی را مرور کردم و تاسف خوردم انگار زمان در دانشگاه های ما متوقف شده. برخی دروس که مطمئنم که به درد هیچ کس نمی خورد باز هم تدریس می شود. یعنی در طول این بیست سال امکان نداشت که یک نظرسنجی انجام شود که واقعا در دنیای واقعی کدام دروس به درد شما خورده و کدام نخورده؟ وقتی درسی در طول بیست سال به درد کسی نمی خورد چرا نباید حذف شود؟ عجیب نیست؟
۳- آیا می شود کاری کرد؟ بله. یک تصویر ارایه می کنم که نشان دهم میشود جور دیگری به هم به مساله نگاه کرد: این جهان را تصور کنید: من نه کارشناسی دارم و نه در جستجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستم. می گردم متناسب با نیاز شغلی و آینده ام از بین تمام موسسات و دانشگاه ها دنیا دروسی را انتخاب می کنم و در آن ها شرکت می کنم و به جای مدرک کارشناسی، گواهینامه علمی دریافت می کنم. مثلا امروز با تکنولوژی واقعیت مجازی در کلاس استراتژی مایکل پورتر در دانشگاه هاروارد حاضر می شوم. فردا صبح برای یک درس کاملا بومی در کلاس «اقتصاد ایران» دکتر مسعود نیلی و پس فردا هم در یک پلتفرم آموزش مجازی مبتنی بر بازی در زمینه مذاکره شرکت می کنم و از همه این ها هم گواهینامه می گیرم. همچنین از همه مهم تر ۵۰٪ اطلاعات مورد نیازم را از اینترنت بدست می آورم.
در این جهان دیگر ما با دکترهای قلابی بی سواد سر وکار نداریم! مجبور نیستیم چهار سال وقت مان را صرف دروسی کنیم که ۳۰ سال پیش دیگران به غلط برای ما تشخیص داده اند. لازم نیست برای تحصیلات به یک کشور یا شهر دیگر برویم. دیگر کنکور بی معنا خواهد شد. تحصیلات من مساله محور است و نه مدرک محور. موسسات ارایه دهنده آموزش در یک محیط رقابتی مجبورند هر روز بهتر شوند و دانشگاه های مزخرف، ورشکسته و حذف خواهند شد.
این تنها راه است؟ نه. یک مثال بود برای باز شدن باب گفتگو
امکان پذیر است؟ بله. ولی نه یک شبه.
برای همه رشته ها این کار لازم است؟ در مورد برخی رشته ها مثلا علوم پایه و پزشکی باید مسیر دیگری رفت.
دانشگاه ها هیچ فایده ای نداشته اند؟ قطعا فایده داشته اند.
دانشگاه های ما حاصل کپی هستند. یک کپی قدیمی و ناقص! آنچه ما می خواهیم دانشگاه هایی است که مسائل واقعی از دنیای واقعی را حل کنند. نه اینکه کارخانه تولید مدرک باشند. جهان و بویژه ایران نیاز به دانشگاه های واقعی بدردبخور دارد.
@organizationalbehavior
Forwarded from ترفند مدیریت
🔳⭕️رسالت و ماموریت شرکت "والت دیسنی" از ابتدای پیدایش این شرکت تاکنون عبارت بوده از آزاد کردن قوه تصور و تخیل مردم از طریق روایت داستانهای شگفتانگیز و هیجانآور. اما استراتژیهای این شرکت طی این مدت بارها تغییر کرده و از طریق روشهایی مانند ساخت انیمیشن، ساخت پارکهای سرگرمی، به آب انداختن کشتیهای لوکس، بازیهای ویدئویی و افتتاح فروشگاههای زنجیرهای به مرحله اجرا درآمده است.
🔴"بران فرن" نائب رئیس شرکت والت دیسنی در این باره میگوید: «ما در شرکت والت دیسنی، برنامههای پنج سالهای را برای کارهایمان تعریف میکنیم اما هر چند سال یک بار برنامههای یکساله، ۶ ماهه یا سهماهه برای خودمان تعریف میکنیم؛ چرا که معتقدیم تنها راه ممکن برای بقا و حفظ موقعیت است.»
بطور کلی تغییر استراتژیهای یک شرکت، کار طاقتفرسایی است که وقت و انرژی زیادی از مدیران آن میگیرد اما به شدت ضرورت داشته و به حفظ پویایی و انعطافپذیری آن شرکت کمک شایانی خواهد کرد.
#استراتژی
#والت_دیسنی
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔴"بران فرن" نائب رئیس شرکت والت دیسنی در این باره میگوید: «ما در شرکت والت دیسنی، برنامههای پنج سالهای را برای کارهایمان تعریف میکنیم اما هر چند سال یک بار برنامههای یکساله، ۶ ماهه یا سهماهه برای خودمان تعریف میکنیم؛ چرا که معتقدیم تنها راه ممکن برای بقا و حفظ موقعیت است.»
بطور کلی تغییر استراتژیهای یک شرکت، کار طاقتفرسایی است که وقت و انرژی زیادی از مدیران آن میگیرد اما به شدت ضرورت داشته و به حفظ پویایی و انعطافپذیری آن شرکت کمک شایانی خواهد کرد.
#استراتژی
#والت_دیسنی
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Hossein Moradi)
💥 سیزده اشتباه بزرگ مدیران ارشد!
رابرت دانهام با توجه تجارب خود و مشاهده رفتار سایر مدیران ارشد اجرایی ، ۱۳ اشتباه فاحش را شناسایی کرده است که معتقد است این اشتباهات مخصوص مدیران صنایع و شرکت های خاص نیست بلکه در تمام صنایع وجود دارد.
1⃣ گوش ندادن
به سخنان کارکنان خود توجه نمیکنند، بلکه فقط با آنها صحبت میکنند. نتیجه این شیوه فقدان تعهد، وفاداری و احساس تعلق و نیز افزایش انزجار و دلسردی کارکنان است.
2⃣ افراط در تعهد
اگر نتوانید کارکنانی پرورش دهید که در مواقع لازم بتوانند پاسخ منفی دهند، به جای یک استراتژی موفقیت آمیز، با کار بیش از حد، دستاورد اندک، نارضایتی مشتری و «قهرمانانی مرده» دست به گریبان خواهد بود.
3⃣ دل خوش کردن به آمار و ارقام
آمار و ارقام فقط نتیجه فرعی تصمیمات شما است. انجام اقداماتی به منظور تغییر اعداد، بدون توجه به عوامل پدید آورنده این اعداد (از جمله پیشنهادهای ارزشمند، اجرای عدالت، رضایت مخاطبان و انگیزه و اشتیاق کارکنان) و نیز بدون توجه به مدیریت این عوامل، در نهایت نتایجی مخرب دارد.
4⃣ پذیرش تعهدهای مبهم و نامشخص یا پرهیز از تعهد
توافقهای مبهم و فقدان استانداردی روشن برای ایجاد و پذیرش تعهد و مدیریت آن، به اتلاف نیرو و کنارهگیری کارکنان میانجامد. همچنان که پرهیز از پذیرش تعهد و مسئولیتی روشن نیز همین نتایج را در پی خواهد داشت.
5⃣ توجه به مخاطبان اصلی، در اولویت آخر
انجام وظیفه بدون توجه فوری به واکنش مخاطبان طرحها و برنامهها به آنچه انجام شده و چگونگی انجام آن، رضایت مخاطبان را سلب میکند.
6⃣ ترس و بیمیلی نسبت به ارزیابی عملکرد
گفتوگوی صادقانه و مستقیم، یک مهارت ارزشمند است که انجام آن مستلزم مقداری جرأت و شهامت است. مدیران ارشد باید یاد بگیرند که زمینههای ارائه بازخورد مستقیم و به موقع عملکرد را فراهم کنند.
7⃣ تیمسازی ضعیف و یا به شکل صوری
تیمها تنها گروههایی از افراد نیستند که با هم کار میکنند، مهارتهای ایجاد تیمهای واقعی با عملکردی مطمئن و اثربخش، باید آموخته شوند و واقعیت این است که کمتر کسی از این مهارتها برخوردار است.
8⃣ خالی بودن چنته مدیریت
مدیریت اثربخش مستلزم دامنهای از مهارتهاست و اغلب مدیران همه مهارتها و تواناییهای لازم را ندارند. کلیدیترین این تواناییها عبارت است از تیمسازی، توانایی ایجاد تعهد، توانایی شنیدن، مدیریت روحیه، مبارزه و غلبه بر کاستیها، مدیریت رضایت مشتری، برنامهریزی اثربخش، اصول اخلاقی معین، حضور و موجودیت و منفعل نبودن.
9⃣ دستور دادن به جای درخواست کردن و ایجاد تعهد
احساس تعلق و تعالی در افرادی که صرفاً فرمان پذیرند، دیده نمیشود و معمولاً دستور دادن به امتناعی همراه با آزردگی میانجامد. در واقع آنچه که در پی آن هستیم، احساس تعلق به سازمان، غرور و دلبستگی است و اینها وقتی ایجاد میشود که فرد نسبت به آنچه انجام میدهد، متعهد باشد.
🔟 ناتوانی در ایجاد اعتماد
اعتماد احساسی مبهم برخاسته از سوابق قبلی نیست. ایجاد اعتماد، بازسازی و حفظ اعتماد موجود، مهارتهای ارزشمندی است که کمتر در رفتار مدیران مشاهده میشود و باید آموخته شود.
1⃣1⃣ نداشتن برنامه کاری روشن
یک هدف کمّی یا بیانیه چشمانداز، فقط بخشهایی از یک برنامه کاری است. برنامه کاری مستلزم یک استراتژی روشن، ارزش و اهمیت کافی برای مخاطبان و تیمی آماده و توانمند برای اجرا است.
2⃣1⃣ شدت عمل
شدت عمل به دستور دادن منتهی میشود، نه جلب احترام و تعهد دیگران. شدت عمل، قدرت و نشاط سازمان را نابود میکند و کارکنان را ضعیف و شکست خورده رها میسازد.
3⃣1⃣ متعهد نبودن به یادگیری
ما باید یاد بگیریم که از اشتباهات، موفقیتها و تجارب دیگران و خودمان بیاموزیم. ما باید یاد بگیریم که چگونه از دیگران بیاموزیم، بویژه از آنها که ریسک کردهاند و موفقیت و شکست را تجربه کردهاند.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
رابرت دانهام با توجه تجارب خود و مشاهده رفتار سایر مدیران ارشد اجرایی ، ۱۳ اشتباه فاحش را شناسایی کرده است که معتقد است این اشتباهات مخصوص مدیران صنایع و شرکت های خاص نیست بلکه در تمام صنایع وجود دارد.
1⃣ گوش ندادن
به سخنان کارکنان خود توجه نمیکنند، بلکه فقط با آنها صحبت میکنند. نتیجه این شیوه فقدان تعهد، وفاداری و احساس تعلق و نیز افزایش انزجار و دلسردی کارکنان است.
2⃣ افراط در تعهد
اگر نتوانید کارکنانی پرورش دهید که در مواقع لازم بتوانند پاسخ منفی دهند، به جای یک استراتژی موفقیت آمیز، با کار بیش از حد، دستاورد اندک، نارضایتی مشتری و «قهرمانانی مرده» دست به گریبان خواهد بود.
3⃣ دل خوش کردن به آمار و ارقام
آمار و ارقام فقط نتیجه فرعی تصمیمات شما است. انجام اقداماتی به منظور تغییر اعداد، بدون توجه به عوامل پدید آورنده این اعداد (از جمله پیشنهادهای ارزشمند، اجرای عدالت، رضایت مخاطبان و انگیزه و اشتیاق کارکنان) و نیز بدون توجه به مدیریت این عوامل، در نهایت نتایجی مخرب دارد.
4⃣ پذیرش تعهدهای مبهم و نامشخص یا پرهیز از تعهد
توافقهای مبهم و فقدان استانداردی روشن برای ایجاد و پذیرش تعهد و مدیریت آن، به اتلاف نیرو و کنارهگیری کارکنان میانجامد. همچنان که پرهیز از پذیرش تعهد و مسئولیتی روشن نیز همین نتایج را در پی خواهد داشت.
5⃣ توجه به مخاطبان اصلی، در اولویت آخر
انجام وظیفه بدون توجه فوری به واکنش مخاطبان طرحها و برنامهها به آنچه انجام شده و چگونگی انجام آن، رضایت مخاطبان را سلب میکند.
6⃣ ترس و بیمیلی نسبت به ارزیابی عملکرد
گفتوگوی صادقانه و مستقیم، یک مهارت ارزشمند است که انجام آن مستلزم مقداری جرأت و شهامت است. مدیران ارشد باید یاد بگیرند که زمینههای ارائه بازخورد مستقیم و به موقع عملکرد را فراهم کنند.
7⃣ تیمسازی ضعیف و یا به شکل صوری
تیمها تنها گروههایی از افراد نیستند که با هم کار میکنند، مهارتهای ایجاد تیمهای واقعی با عملکردی مطمئن و اثربخش، باید آموخته شوند و واقعیت این است که کمتر کسی از این مهارتها برخوردار است.
8⃣ خالی بودن چنته مدیریت
مدیریت اثربخش مستلزم دامنهای از مهارتهاست و اغلب مدیران همه مهارتها و تواناییهای لازم را ندارند. کلیدیترین این تواناییها عبارت است از تیمسازی، توانایی ایجاد تعهد، توانایی شنیدن، مدیریت روحیه، مبارزه و غلبه بر کاستیها، مدیریت رضایت مشتری، برنامهریزی اثربخش، اصول اخلاقی معین، حضور و موجودیت و منفعل نبودن.
9⃣ دستور دادن به جای درخواست کردن و ایجاد تعهد
احساس تعلق و تعالی در افرادی که صرفاً فرمان پذیرند، دیده نمیشود و معمولاً دستور دادن به امتناعی همراه با آزردگی میانجامد. در واقع آنچه که در پی آن هستیم، احساس تعلق به سازمان، غرور و دلبستگی است و اینها وقتی ایجاد میشود که فرد نسبت به آنچه انجام میدهد، متعهد باشد.
🔟 ناتوانی در ایجاد اعتماد
اعتماد احساسی مبهم برخاسته از سوابق قبلی نیست. ایجاد اعتماد، بازسازی و حفظ اعتماد موجود، مهارتهای ارزشمندی است که کمتر در رفتار مدیران مشاهده میشود و باید آموخته شود.
1⃣1⃣ نداشتن برنامه کاری روشن
یک هدف کمّی یا بیانیه چشمانداز، فقط بخشهایی از یک برنامه کاری است. برنامه کاری مستلزم یک استراتژی روشن، ارزش و اهمیت کافی برای مخاطبان و تیمی آماده و توانمند برای اجرا است.
2⃣1⃣ شدت عمل
شدت عمل به دستور دادن منتهی میشود، نه جلب احترام و تعهد دیگران. شدت عمل، قدرت و نشاط سازمان را نابود میکند و کارکنان را ضعیف و شکست خورده رها میسازد.
3⃣1⃣ متعهد نبودن به یادگیری
ما باید یاد بگیریم که از اشتباهات، موفقیتها و تجارب دیگران و خودمان بیاموزیم. ما باید یاد بگیریم که چگونه از دیگران بیاموزیم، بویژه از آنها که ریسک کردهاند و موفقیت و شکست را تجربه کردهاند.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
Forwarded from بولتن اقتصادی
تعداد كاربران تلگرام پس از فیلترینگ ۲۵درصد رشد كرد
🔹 اکنون تعداد کاربران ایرانی این پلتفرم چیزی در حدود ۵۰ میلیون کاربر است و بیش از ۲میلیون و ۸۰۰ هزار کانال ایرانی فعال در این پلتفرم، در سال بیش از ۹۰۰ میلیون پست منتشر میکنند.
🔹 سیاستهای دستوری و حمایت مستقیم از یک یا چند کسبوکار خاص در هیچ حوزهای منجر به رشد نمیشود. دولتها در اقتصادهای ترازاول جهان دهها سال است دست از چنین مدل دخالتهایی در حوزه کسبوکار برداشتهاند و همین موضوع به رونق اقتصاد مبتنی بر سازوکار بازار منجر شده است./دنیای اقتصاد
@boltann
🔹 اکنون تعداد کاربران ایرانی این پلتفرم چیزی در حدود ۵۰ میلیون کاربر است و بیش از ۲میلیون و ۸۰۰ هزار کانال ایرانی فعال در این پلتفرم، در سال بیش از ۹۰۰ میلیون پست منتشر میکنند.
🔹 سیاستهای دستوری و حمایت مستقیم از یک یا چند کسبوکار خاص در هیچ حوزهای منجر به رشد نمیشود. دولتها در اقتصادهای ترازاول جهان دهها سال است دست از چنین مدل دخالتهایی در حوزه کسبوکار برداشتهاند و همین موضوع به رونق اقتصاد مبتنی بر سازوکار بازار منجر شده است./دنیای اقتصاد
@boltann
Forwarded from ایستارتاپس | حسین مرادی (Uspace.ir)
💥 چیزهایی که دنیا را تغییر خواهند داد
پمپ بنزین ها و تعمیرگاه های خودرو ناپدید می شوند. همانطور که فیلم های دوربین های کداک ناپدید شدند.
پیشبینیهای شگفتانگیزی که باور کردنشان سخت است، اما ممکن است بزودی به واقعیت تبدیل شوند و اصلا متوجه آن نشویم
مانند تلفن همراه و دوربین آن و اتصال به اینترنت از طریق آن و ارتباط با تمام دنیا.
و اکنون پیش بینی های آینده ای نه چندان دور :
1⃣ تعمیرگاه های خودرو ناپدید می شوند.
چون : موتورهای بنزینی/دیزلی از 20000 قطعه تشکیل شده در حالیکه موتورهای خودروهای برقی دارای 20 قطعه هستند، با گارانتی مادام العمر فروخته میشوند و در نمایندگی جداسازی و تعویض قطعه فقط 10 دقیقه طول می کشد.
▪︎موتورهای خودروهای الکتریکی معیوب در یک تعمیرگاه منطقه ای با استفاده از رباتها تعمیر خواهند شد.
2⃣ پمپ بنزینها ناپدید می شوند.
3⃣ در خیابانها ایستگاههای شارژ برق نصب می شود (در جهان اول شروع شده).
4⃣ صنایع زغال سنگ از بین خواهند رفت. شرکتهای بنزین/نفت و حفاری برای نفت متوقف خواهد شد.
5⃣ خانه ها انرژی الکتریکی را در طول روز تولید و ذخیره می کنند تا مورد استفاده قرار گیرد و دوباره به شبکه بفروشد. این شبکه آن را ذخیره و در صنایعی با مصرف برق بالا توزیع می کند.
آیا کسی سقف تسلا را دیده است؟
6⃣ کودکان ماشین های فعلی را در موزه ها خواهد دید.
یک مثال واقعی
در سال 1998، کداک 170000 کارمند داشت و 85 درصد از تولید کاغذ عکس خود را در سراسر جهان به فروش رساند. در عرض دو سال مدل کسب و کار آنها ناپدید شد و آنها ورشکست شدند.
اتفاقی که برای کداک و پولاروید افتاد، طی 5 تا 10 سال آینده برای چندین صنعت نیز اتفاق خواهد افتاد.
در سال 1998 فکر می کردید که بعد از 3 سال هیچ عکسی روی فیلم گرفته نمی شود؟
7⃣ دوربین دیجیتال در سال 1985 اختراع شد و پس از یک دوره محبوبیت با آمدن گوشیهای دوربین دار خداحافظی تلخی داشت.
8⃣ این اتفاق دوباره (سریعتر) با هوش مصنوعی در دیگر حوزه ها مانند سلامت، خودروهای خودران و الکتریکی، آموزش، چاپ سه بعدی، کشاورزی و ... رخ خواهد داد.
9⃣ نرم افزار ها و رباتها اکثر صنایع سنتی را در 5 تا 10 سال آینده مختل خواهد کرد.
شرکت اوبر هیچ ماشینی نخواهد داشت .
🔟 هوش مصنوعی: کامپیوترها در درک جهان بهتر می شوند. امسال یک کامپیوتر بهترین بازیکن جهان را شکست داد (10 سال زودتر از حد انتظار).
1⃣1⃣ ربات واتسون IBM که به شما مشاوره حقوقی در عرض چند ثانیه با دقت 90 درصد در مقایسه با دقت 70 درصد انسان ها ارائه می کند، موجب بیکاری وکلا خواهد شد .
همچنین واتسون به پزشکان در تشخیص سرطان کمک می کند (4 برابر دقیق تر از انسان)
2⃣1⃣ ماشینهای خودران در عرض دو سال کل صنعت را تغییر خواهند داد. شما دیگر نمی خواهد ماشین داشته باشید زیرا با تلفن خود با ماشین تماس می گیرید و نزدیکترین خودران در برابر شما ظاهر می شود و شما را به مقصد می رساند. دیگر نیازی به گواهینامه رانندگی نیست
هر ساله 1.2 میلیون نفر در سراسر جهان در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند. در آینده در هر 60000 مایل یک تصادف خواهد بود. با رانندگی خودکار، تصادفات به یک تصادف در 6 میلیون مایل کاهش می یابد. این باعث نجات یک میلیون نفر در سال می شود.
3⃣1⃣ شرکتهای بیمه با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد زیرا هزینه ها بدون حادثه ارزان می شود. مدل کسب و کار بیمه خودرو ناپدید خواهد شد.
4⃣1⃣ املاک و مستغلات تغییر خواهد کرد. زیرا با کار در حال حرکت، مردم برج های خود را رها کرده و به محله های زیباتر و مقرون به صرفه تر می روند.
5⃣1⃣ در سال 2030، خودروهای الکتریکی تسلط خواهند یافت. شهرها سر و صدای کمتری خواهند داشت و هوا بسیار تمیزتر خواهد بود.
6⃣1⃣ برق فوق العاده ارزان و تمیز خواهد بود. تولید انرژی خورشیدی بطور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
7⃣1⃣ سلامت: شرکتهایی با یک دستگاه پزشکی (به نام «تریکورد») که با تلفن شما کار میکند و اسکن شبکیه و نمونه خون شما را میگیرد و تنفستان و 54 نشانگر زیستی را تجزیه و تحلیل می کند... تقریباً هر بیماری را شناسایی می کند و به شما نسخه پزشکی می دهد.
از این واقعیت غافل نشوید که آینده از آنچه که فکر می کنید نزدیکتر است.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
پمپ بنزین ها و تعمیرگاه های خودرو ناپدید می شوند. همانطور که فیلم های دوربین های کداک ناپدید شدند.
پیشبینیهای شگفتانگیزی که باور کردنشان سخت است، اما ممکن است بزودی به واقعیت تبدیل شوند و اصلا متوجه آن نشویم
مانند تلفن همراه و دوربین آن و اتصال به اینترنت از طریق آن و ارتباط با تمام دنیا.
و اکنون پیش بینی های آینده ای نه چندان دور :
1⃣ تعمیرگاه های خودرو ناپدید می شوند.
چون : موتورهای بنزینی/دیزلی از 20000 قطعه تشکیل شده در حالیکه موتورهای خودروهای برقی دارای 20 قطعه هستند، با گارانتی مادام العمر فروخته میشوند و در نمایندگی جداسازی و تعویض قطعه فقط 10 دقیقه طول می کشد.
▪︎موتورهای خودروهای الکتریکی معیوب در یک تعمیرگاه منطقه ای با استفاده از رباتها تعمیر خواهند شد.
2⃣ پمپ بنزینها ناپدید می شوند.
3⃣ در خیابانها ایستگاههای شارژ برق نصب می شود (در جهان اول شروع شده).
4⃣ صنایع زغال سنگ از بین خواهند رفت. شرکتهای بنزین/نفت و حفاری برای نفت متوقف خواهد شد.
5⃣ خانه ها انرژی الکتریکی را در طول روز تولید و ذخیره می کنند تا مورد استفاده قرار گیرد و دوباره به شبکه بفروشد. این شبکه آن را ذخیره و در صنایعی با مصرف برق بالا توزیع می کند.
آیا کسی سقف تسلا را دیده است؟
6⃣ کودکان ماشین های فعلی را در موزه ها خواهد دید.
یک مثال واقعی
در سال 1998، کداک 170000 کارمند داشت و 85 درصد از تولید کاغذ عکس خود را در سراسر جهان به فروش رساند. در عرض دو سال مدل کسب و کار آنها ناپدید شد و آنها ورشکست شدند.
اتفاقی که برای کداک و پولاروید افتاد، طی 5 تا 10 سال آینده برای چندین صنعت نیز اتفاق خواهد افتاد.
در سال 1998 فکر می کردید که بعد از 3 سال هیچ عکسی روی فیلم گرفته نمی شود؟
7⃣ دوربین دیجیتال در سال 1985 اختراع شد و پس از یک دوره محبوبیت با آمدن گوشیهای دوربین دار خداحافظی تلخی داشت.
8⃣ این اتفاق دوباره (سریعتر) با هوش مصنوعی در دیگر حوزه ها مانند سلامت، خودروهای خودران و الکتریکی، آموزش، چاپ سه بعدی، کشاورزی و ... رخ خواهد داد.
9⃣ نرم افزار ها و رباتها اکثر صنایع سنتی را در 5 تا 10 سال آینده مختل خواهد کرد.
شرکت اوبر هیچ ماشینی نخواهد داشت .
🔟 هوش مصنوعی: کامپیوترها در درک جهان بهتر می شوند. امسال یک کامپیوتر بهترین بازیکن جهان را شکست داد (10 سال زودتر از حد انتظار).
1⃣1⃣ ربات واتسون IBM که به شما مشاوره حقوقی در عرض چند ثانیه با دقت 90 درصد در مقایسه با دقت 70 درصد انسان ها ارائه می کند، موجب بیکاری وکلا خواهد شد .
همچنین واتسون به پزشکان در تشخیص سرطان کمک می کند (4 برابر دقیق تر از انسان)
2⃣1⃣ ماشینهای خودران در عرض دو سال کل صنعت را تغییر خواهند داد. شما دیگر نمی خواهد ماشین داشته باشید زیرا با تلفن خود با ماشین تماس می گیرید و نزدیکترین خودران در برابر شما ظاهر می شود و شما را به مقصد می رساند. دیگر نیازی به گواهینامه رانندگی نیست
هر ساله 1.2 میلیون نفر در سراسر جهان در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند. در آینده در هر 60000 مایل یک تصادف خواهد بود. با رانندگی خودکار، تصادفات به یک تصادف در 6 میلیون مایل کاهش می یابد. این باعث نجات یک میلیون نفر در سال می شود.
3⃣1⃣ شرکتهای بیمه با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد زیرا هزینه ها بدون حادثه ارزان می شود. مدل کسب و کار بیمه خودرو ناپدید خواهد شد.
4⃣1⃣ املاک و مستغلات تغییر خواهد کرد. زیرا با کار در حال حرکت، مردم برج های خود را رها کرده و به محله های زیباتر و مقرون به صرفه تر می روند.
5⃣1⃣ در سال 2030، خودروهای الکتریکی تسلط خواهند یافت. شهرها سر و صدای کمتری خواهند داشت و هوا بسیار تمیزتر خواهد بود.
6⃣1⃣ برق فوق العاده ارزان و تمیز خواهد بود. تولید انرژی خورشیدی بطور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
7⃣1⃣ سلامت: شرکتهایی با یک دستگاه پزشکی (به نام «تریکورد») که با تلفن شما کار میکند و اسکن شبکیه و نمونه خون شما را میگیرد و تنفستان و 54 نشانگر زیستی را تجزیه و تحلیل می کند... تقریباً هر بیماری را شناسایی می کند و به شما نسخه پزشکی می دهد.
از این واقعیت غافل نشوید که آینده از آنچه که فکر می کنید نزدیکتر است.
📚 ایستارتاپس 👇
🆔 @eastartups 🎯
Forwarded from ترفند مدیریت
🔳⭕️مدیرانتان را مدیریت کنید
🔴در اینجا به نکاتی اشاره شده که با کمک آنها میتوانید، مدیرانتان را مدیریت کنید:
🔴اگر مدیرتان آنقدر پرمشغله است که فرصتی برای صحبت با شما درباره عملکرد یا اهدافتان ندارد:
در این شرایط لازم است که در اولین فرصت ممکن برای برگزاری یک جلسه برنامهریزی عملکرد با او اقدام کنید. اگر مدیرتان به دلایل مختلف برگزاری این جلسات را لغو کرد یا در حین برگزاری جلسات نسبت به شما بیتوجه بود مشخص میشود که او به علت ضعف مدیریت نمیتواند مدیر بزرگی باشد. در چنین شرایطی یا تحمل کنید یا به تغییر شغل یا شرکت اقدام کنید.
🔴اگر مدیرتان شما را مجبور میکند دقیقا همانطور که او میخواهد کارها را انجام دهید:
اگر با چنین مدیری سر و کار دارید، از او بخواهید که فعالیتهایتان بیشتر بر اساس نتایج کسب شده سنجیده شود. در غیر این صورت بهتر است به جابجایی شغلی یا کار در شرکتی دیگر فکر کنید.
🔸در هر دو این شرایط کارمندان باید به کمک مدیران سنتگرایی بشتابند که به تنهایی به دنبال حل مشکلاتی هستند که در محیط کاری وجود دارد.
#مدیریت
#مدیر
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔴در اینجا به نکاتی اشاره شده که با کمک آنها میتوانید، مدیرانتان را مدیریت کنید:
🔴اگر مدیرتان آنقدر پرمشغله است که فرصتی برای صحبت با شما درباره عملکرد یا اهدافتان ندارد:
در این شرایط لازم است که در اولین فرصت ممکن برای برگزاری یک جلسه برنامهریزی عملکرد با او اقدام کنید. اگر مدیرتان به دلایل مختلف برگزاری این جلسات را لغو کرد یا در حین برگزاری جلسات نسبت به شما بیتوجه بود مشخص میشود که او به علت ضعف مدیریت نمیتواند مدیر بزرگی باشد. در چنین شرایطی یا تحمل کنید یا به تغییر شغل یا شرکت اقدام کنید.
🔴اگر مدیرتان شما را مجبور میکند دقیقا همانطور که او میخواهد کارها را انجام دهید:
اگر با چنین مدیری سر و کار دارید، از او بخواهید که فعالیتهایتان بیشتر بر اساس نتایج کسب شده سنجیده شود. در غیر این صورت بهتر است به جابجایی شغلی یا کار در شرکتی دیگر فکر کنید.
🔸در هر دو این شرایط کارمندان باید به کمک مدیران سنتگرایی بشتابند که به تنهایی به دنبال حل مشکلاتی هستند که در محیط کاری وجود دارد.
#مدیریت
#مدیر
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
Forwarded from ترفند مدیریت
🔳⭕️انواع مدیران بد !
🔹 مدیر انفجاری: اتخاذ تصمیم های ناگهانی و غیر قابل کنترل ، عصبانیت غیرقابل پیش بینی و تحریکات شدید رفتاری را میتوان از مشخصه های بارز آنان تلقی کرد.
🔹مدیر مقررات زده : به برقراری نظمی که به صورت پیشداوری در ذهن خود متصور هستند وسواس شدید نشان می دهند و در اجرای آن غیرقابل انعطاف به نظر می رسد.
🔹 مدیر نمایشی :بطور معمول تظاهر به جرات و نو آوری دارند و سعی دارند از طریق دوری از نرم های شناخته شده تعجب زیردستان را برانگیخته کنند و نظر آنان را جلب نمایند.
🔹 مدیر بی اعتماد : پیوسته خود را در معرض توطئه دیگران تصور میکنند و شکستهای خود را به غرض ورزی دیگران و کم کاری دیگران نسبت می دهند.
🔹 مدیر واکنشی: تزلزل و بی ثباتی شخصیت مبنای رفتار و هویت این قبیل مدیران را تشکیل میدهد. در اتخاذ تصمیم های مدیریتی ایجاد موقعیتهای عاطفی میکنند.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔹 مدیر انفجاری: اتخاذ تصمیم های ناگهانی و غیر قابل کنترل ، عصبانیت غیرقابل پیش بینی و تحریکات شدید رفتاری را میتوان از مشخصه های بارز آنان تلقی کرد.
🔹مدیر مقررات زده : به برقراری نظمی که به صورت پیشداوری در ذهن خود متصور هستند وسواس شدید نشان می دهند و در اجرای آن غیرقابل انعطاف به نظر می رسد.
🔹 مدیر نمایشی :بطور معمول تظاهر به جرات و نو آوری دارند و سعی دارند از طریق دوری از نرم های شناخته شده تعجب زیردستان را برانگیخته کنند و نظر آنان را جلب نمایند.
🔹 مدیر بی اعتماد : پیوسته خود را در معرض توطئه دیگران تصور میکنند و شکستهای خود را به غرض ورزی دیگران و کم کاری دیگران نسبت می دهند.
🔹 مدیر واکنشی: تزلزل و بی ثباتی شخصیت مبنای رفتار و هویت این قبیل مدیران را تشکیل میدهد. در اتخاذ تصمیم های مدیریتی ایجاد موقعیتهای عاطفی میکنند.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
Forwarded from آکادمی مدیریت
Forwarded from هنر مذاکره، زبان بدن و فروش
✅ تاثیر شخصیت شناسی در بازاربی و مذاکره فروش
آگاهی از شخصیت خود و دیگران باعث می شود تا با درک بهتر نقاط قوت و ضعفمان به هنگام مذاکره با هوشمندی بهتری رفتار نماییم. این در حالی است که عدم آگاهی سبب می شود تا هنگام فروش محصولات به دلیل عدم درک درست مشتریان نتوانیم نیاز او را به خوبی تشخیص دهیم. تحلیل رفتار و صحبت دیگران از طریق شناخت انواع تیپ های شخصیتی به ما کمک می کند تا با انعطاف پذیری بیشتر بتوانیم رفتارمان را با رفتار مشتری تنظیم کنیم.
#مذاکره #فروش
🔴 هنر مذاکره، زبان بدن و فروش👇
| Instagram | Telegram |
آگاهی از شخصیت خود و دیگران باعث می شود تا با درک بهتر نقاط قوت و ضعفمان به هنگام مذاکره با هوشمندی بهتری رفتار نماییم. این در حالی است که عدم آگاهی سبب می شود تا هنگام فروش محصولات به دلیل عدم درک درست مشتریان نتوانیم نیاز او را به خوبی تشخیص دهیم. تحلیل رفتار و صحبت دیگران از طریق شناخت انواع تیپ های شخصیتی به ما کمک می کند تا با انعطاف پذیری بیشتر بتوانیم رفتارمان را با رفتار مشتری تنظیم کنیم.
#مذاکره #فروش
🔴 هنر مذاکره، زبان بدن و فروش👇
| Instagram | Telegram |
Forwarded from آکادمی مدیریت
⭕️ سخنرانی بداهه
سه تکنیک برای ساخت سخنرانی بداهه وجود دارد:
💎 تکنیک PREP:
۱- یک نکته مرتبط با موضوع بداهه را عنوان میکنید (Point)
۲- توضیح یا دلیلی برای آن بیان میکنید (Reason)
۳- مثالی در ارتباط با موضوع و نکته خود میزنید (Example)
۴- دوباره نکته را تکرار میکنید یا نتیجه میگیرید (Point)
💎 تکنیک IPCC:
۱- یک مشکل، معضل یا مسئله مرتبط با موضوع بداهه را عنوان میکنید (Issue)
۲- مزایا و معایب مسئله را بیان میکنید یا از جهات مختلف به آن میپردازید. (Pros or Cons)
۳- نتیجهگیری میکنید. (Conclusion)
💎 تکنیک 5 تاW:
در این تکنیک شما باید 5 سوال زیر را در مورد موضوعتان بپرسید:
۱- چه کسی؟ (Who)
۲- چه چیزی؟ (What)
۳- چه زمانی؟ (When)
۴- کجا؟ (Where)
۵- چرا؟ (Why)
🔸دقت کنید
که لازم نیست بیان کنید از چه تکنیکی استفاده میکنید؛ بلکه هرچه زیرکانهتر و هوشمندانهتر از تکنیکها استفاده کنید، جذابتر خواهد بود. حتی اگر بتوانید ساختار را طوری بچینید که ترکیبی از تکنیکها باشد یا ایده خودتان باشد، زیباتر خواهد بود. ولی اگر برایتان سخت است، همین تکنیکها را انتخاب کنید.
🔸 با استفاده از یکی از این ساختارها یک سخنرانی 3 دقیقهای بداهه بسازید. روی نقاط شروع و پایان خود کار کنید تا جملاتی جذاب و شنیدنی بسازید.
🔸به طور اتفاقی یک کلمه انتخاب کنید و تمرین کنید. برای اینکه پیشینه ذهنی در مورد کلمات نداشته باشید، میتوانید از دوستان خود بخواهید کلمات را برایتان انتخاب کنند. بهتر است بایستید و سخنرانی کنید، از خود فیلم بگیرید و بعد نقاط ضعف و قوت خود را بررسی کنید.
✅ با اعتماد به نفس حرف بزنید. اگر هنوز استرس دارید به روش بازیگران به مخاطب نشان دهید که استرس ندارید.
🎓 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
Linkedin | Instagram | Telegram
سه تکنیک برای ساخت سخنرانی بداهه وجود دارد:
💎 تکنیک PREP:
۱- یک نکته مرتبط با موضوع بداهه را عنوان میکنید (Point)
۲- توضیح یا دلیلی برای آن بیان میکنید (Reason)
۳- مثالی در ارتباط با موضوع و نکته خود میزنید (Example)
۴- دوباره نکته را تکرار میکنید یا نتیجه میگیرید (Point)
💎 تکنیک IPCC:
۱- یک مشکل، معضل یا مسئله مرتبط با موضوع بداهه را عنوان میکنید (Issue)
۲- مزایا و معایب مسئله را بیان میکنید یا از جهات مختلف به آن میپردازید. (Pros or Cons)
۳- نتیجهگیری میکنید. (Conclusion)
💎 تکنیک 5 تاW:
در این تکنیک شما باید 5 سوال زیر را در مورد موضوعتان بپرسید:
۱- چه کسی؟ (Who)
۲- چه چیزی؟ (What)
۳- چه زمانی؟ (When)
۴- کجا؟ (Where)
۵- چرا؟ (Why)
🔸دقت کنید
که لازم نیست بیان کنید از چه تکنیکی استفاده میکنید؛ بلکه هرچه زیرکانهتر و هوشمندانهتر از تکنیکها استفاده کنید، جذابتر خواهد بود. حتی اگر بتوانید ساختار را طوری بچینید که ترکیبی از تکنیکها باشد یا ایده خودتان باشد، زیباتر خواهد بود. ولی اگر برایتان سخت است، همین تکنیکها را انتخاب کنید.
🔸 با استفاده از یکی از این ساختارها یک سخنرانی 3 دقیقهای بداهه بسازید. روی نقاط شروع و پایان خود کار کنید تا جملاتی جذاب و شنیدنی بسازید.
🔸به طور اتفاقی یک کلمه انتخاب کنید و تمرین کنید. برای اینکه پیشینه ذهنی در مورد کلمات نداشته باشید، میتوانید از دوستان خود بخواهید کلمات را برایتان انتخاب کنند. بهتر است بایستید و سخنرانی کنید، از خود فیلم بگیرید و بعد نقاط ضعف و قوت خود را بررسی کنید.
✅ با اعتماد به نفس حرف بزنید. اگر هنوز استرس دارید به روش بازیگران به مخاطب نشان دهید که استرس ندارید.
🎓 آکادمی مدیریت را دنبال کنید در 👇
Linkedin | Instagram | Telegram
Forwarded from مهارت های زندگی
💢چگونه عملکردمان در بازارهای مالی را بهبود بدهیم؟
▫️چهار فاکتور اصلی تعیین کننده عملکرد شما در بازارهای مالی هستند:
1⃣ مهارت تحلیلی:
اینکه بتوانید با کنار هم قراردادن دادهها استنتاجی در مورد آینده دارایی بکنید. مهارت پیشبینی.
2⃣ دسترسی به موقع و درست به دادهها، اطلاعات و اخبار(یا حتی رانت):
ممکن است شما توانایی تحلیلی خوبی داشته باشید، اما دادهها و اطلاعات در اختیار نداشته باشید.
3⃣ مدیریت جنبههای روانی:
اینکه بتوانید در دام خطاهای شناختی-ادراکی نیافتید و هیجاناتتان را به خوبی مدیریت کنید.
4⃣ داشتن وقت، تمرکز و انرژی ذهنی کافی:
اگر همه موارد فوق را داشته باشید، اما شرایط محیطی مانع از تمرکز شما میشود و یا وقت کافی جهت تحلیل و انجام معامله نداشته باشید هم طبیعتاً عملکرد خوبی نخواهید داشت. مثلاً اگر شب نخوابیده باشید احتمالا صبح عملکرد خوبی نخواهید داشت.
✍موسسه بینشهای رفتاری
@life_skills2022
▫️چهار فاکتور اصلی تعیین کننده عملکرد شما در بازارهای مالی هستند:
1⃣ مهارت تحلیلی:
اینکه بتوانید با کنار هم قراردادن دادهها استنتاجی در مورد آینده دارایی بکنید. مهارت پیشبینی.
2⃣ دسترسی به موقع و درست به دادهها، اطلاعات و اخبار(یا حتی رانت):
ممکن است شما توانایی تحلیلی خوبی داشته باشید، اما دادهها و اطلاعات در اختیار نداشته باشید.
3⃣ مدیریت جنبههای روانی:
اینکه بتوانید در دام خطاهای شناختی-ادراکی نیافتید و هیجاناتتان را به خوبی مدیریت کنید.
4⃣ داشتن وقت، تمرکز و انرژی ذهنی کافی:
اگر همه موارد فوق را داشته باشید، اما شرایط محیطی مانع از تمرکز شما میشود و یا وقت کافی جهت تحلیل و انجام معامله نداشته باشید هم طبیعتاً عملکرد خوبی نخواهید داشت. مثلاً اگر شب نخوابیده باشید احتمالا صبح عملکرد خوبی نخواهید داشت.
✍موسسه بینشهای رفتاری
@life_skills2022